سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تعداد کل بازدید : 4547

بازدید امروز : 5

معلم شهید - ازادی اندیشه وبیان

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

موضوعات وبلاگ

دوستان

لینک به لوگوی من

معلم شهید - ازادی اندیشه وبیان

اشتراک

 

حضور و غیاب

یــــاهـو

جستجوی سریع

:جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

آوای آشنا

بایگانی

پاییز 1384

[ و او را از ایمان پرسیدند ، فرمود : ] ایمان بر چهار پایه استوار است ، بر شکیبایى ، و یقین و داد و جهاد . و شکیبایى را چهار شاخه است : آرزومند بودن ، و ترسیدن ، و پارسایى و چشم امید داشتن . پس آن که مشتاق بهشت بود ، شهوتها را از دل زدود ، و آن که از دوزخ ترسید ، از آنچه حرام است دورى گزید ، و آن که ناخواهان دنیا بود ، مصیبتها بر وى آسان نمود ، و آن که مرگ را چشم داشت ، در کارهاى نیک پاى پیش گذاشت . و یقین بر چهار شعبه است : بر بینایى زیرکانه ، و دریافت عالمانه و پند گرفتن از گذشت زمان و رفتن به روش پیشینیان . پس آن که زیرکانه دید حکمت بر وى آشکار گردید ، و آن را که حکمت آشکار گردید عبرت آموخت ، و آن که عبرت آموخت چنان است که با پیشینیان زندگى را در نوردید . و عدل بر چهار شعبه است : بر فهمى ژرف نگرنده ، و دانشى پى به حقیقت برنده ، و نیکو داورى فرمودن ، و در بردبارى استوار بودن . پس آن که فهمید به ژرفاى دانش رسید و آنکه به ژرفاى دانش رسید از آبشخور شریعت سیراب گردید ، و آن که بردبار بود ، تقصیر نکرد و میان مردم با نیکنامى زندگى نمود . و جهاد بر چهار شعبه است : به کار نیک وادار نمودن ، و از کار زشت منع فرمودن . و پایدارى در پیکار با دشمنان ، و دشمنى با فاسقان . پس آن که به کار نیک واداشت ، پشت مؤمنان را استوار داشت ، و آن که از کار زشت منع فرمود بینى منافقان را به خاک سود ، و آن که در پیکار با دشمنان پایدار بود ، حقى را که بر گردن دارد ادا نمود ، و آن که با فاسقان دشمن بود و براى خدا به خشم آید ، خدا به خاطر او خشم آورد و روز رستاخیز وى را خشنود نماید . و کفر بر چهار ستون پایدار است : پى وهم رفتن و خصومت کردن و از راه حق به دیگر سو گردیدن و دشمنى ورزیدن . پس آن که پى وهم گرفت به حق بازنگشت ، و آن که از نادانى فراوان ، خصومت ورزید ، از دیدن حق کور گشت ، و آن که از راه حق به دیگر سو شد ، نیکویى را زشت و زشتى را نیکویى دید و مست گمراهى گردید ، و آن که دشمنى ورزید راهها برایش دشوار شد و کارش سخت و برون شو کار ناپایدار . و شک بر چهار شعبه است : در گفتار جدال نمودن و ترسیدن و دو دل بودن ، و تسلیم حادثه‏هاى روزگار گردیدن . پس آن که جدال را عادت خود کرد ، خویش را از تاریکى شبهت برون نیاورد ، و آن که از هر چیز که پیش رویش آمد ترسید ، پیوسته واپس خزید ، و آن که دو دل بود پى شیطان او را بسود ، و آن که به تباهى دنیا و آخرت گردن نهاد هر دو جهانش را به باد داد . [ و پس از این سخن گفتارى بود که از بیم درازى و برون شدن از روش کارى که در این کتاب مقصود است نیاوردیم . ] [نهج البلاغه]

معلم شهید

نویسنده:رضا::: دوشنبه 84/9/28::: ساعت 2:59 عصر

 بنام خدا

چرا به دکتر شریعتی میگیوییم معلم شهید؟؟؟؟

 

چرا معلم شهید؟؟؟؟؟
...

 

شهید انسانی نیست که در یک نبرد رویائی کشته شود. شهید وقتی شهید است که فریادش را زد. شهید وقتی شهید می شود که واژه اعتراض مقابل کژی را بر زبان آورد. او همان لحظه شهید شد که پای حرفش ایستاد. و شهید، چه نام جالبی هم دارد، چه معنایی هم دارد، گواه، حاضر، ناظر.

چرا شهید؟؟؟؟؟

- « باید عنوان ویژه نامه یک اسم رسمی باشه »
- «ولی واقعیت چیز دیگه است »
- « واقعیت ! اگر واقعیته پس چرا این همه تناقض »
- « ای بابا ! خانواده اش می گن شهید، دیگه دعوا سر چیه »
ولی ...

حرفهایی از آخرین جلسه مان ! اما واقعا ما برای انتخاب تیتر ویژه نامه حساس شده بودیم. از طرفی بر روی تمام آثار شریعتی که از طرف بنیاد دکتر شریعتی منتشر شده نام معلم شهید درج شده ولی آن چه که در تریبون های رسمی گفته می شود نامی از شهید نیست. چرا ؟

همه اینها مقدمه ای شد برای : چرا شهید؟؟؟؟؟

***

شهادت در اولین تعریف ممکن، مردن در راه خداست. این همان تعریف کلیشه ای است که مدتها است در ذهن خیلی از ما حک ما شده است. اما شهید چیست ؟ آیا شهید انسانی است که جانش را در راه خدایی که شاید فقط برای او خداست فدا کرده و رفته ؟

نه ! اینها همه تعریف شهید است و اما شهید نیست. این ها شهادت نیست چون ما شهادت را فراموش کرده ایم. چون «سنت شهادت را فراموش کرده ایم»(۱) چون شهادت را در سینه و زنجیر دیده ایم. شهادت را نوحه و روضه و گریه دیده ایم. چون نگاهمان به شهید نه از نگاه شهادت که نگاه از حقارت است. در تعریف شهید می گوییم که در راه خدا جان داد، اما هرگز نمی گوییم چرا جان داد، برای چه به خاطر خدا جان داد، مگر خدا چه کرد، مگر آرمانش چه بود. همه اینها را فراموش کرده ایم و دقیقا به همین خاطر است که شهادت را یک مرگ خارق العاده می دانیم، تصورمان از شهید کسی است که تنها در مقابل عده ای تا دندان مسلح بایستد و تا سرحد جان بجنگد و به فجیع ترین شکل کشته شود و بعد از آن ما به سر و صورت خود بزنیم و اسطوره ای از او بسازیم در شکل خدایگان یونان. در چنگال افسانه و خرافه و اوهام گرفتاریم و شهید را از یاد برده ایم.


موضوعات یادداشت



[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

©template designed by: www.persianblog.com

سفارش تبلیغ